سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دور و برم را نگاه می‏کنم خالیِ خالی است، هیچ کس نیست، تنهایِ تنها...
سخت است، تنهایی را می‏گویم، جدا شدن از دوستان تازه از دوستانی که چندین روز با آنها بودیم و می‏خندیدیم و شوخی می‏کردم و شعر می‏خواندیم و گریه می‏کردیم و سینه می‏زدیم، خلاصه سخت است.
به یاد قبل از اردو می‏افتم هر وقت که دفتر می‏آمدی بچه‏ها این‏جا بودند هر کسی به کاری مشغول بود فرهنگی، اجرایی، اطلاع رسانی خلاصه همه مشغول بودند و این‏جا شلوغ بود حسابی شلوغ.
حرف می‏زدیم، برنامه ربزی می‏کردیم، نظر می‏دادیم بحث می‏کردیم.
اما حالا تنهای تنهایم هیچ کس نیست.
وقتی به اردو فکر می‏کنم ب بچه‏های اردو به صمیمیتی که سریع بین بچه‏ها پیدا شد، به این‏که همه همدیگر را پذیرفتند و با هم دوست شدند و ... غبطه می‏‏خورم.
روی خط اردو که یادتان هست همان اس ام اس بلاگ خودمان.
تصمیم گرفتم به یک وبلاگ گروهی تبدیلش کنیم برای ثبت لحظات خوب و شیرین اردو.
دوستانی که تمایل داردند لحظاتشان را در این وبلاگ ثبت کنند به من ایمیل (mahdybahrami@gmail.com) بزنن تا آن‏ها هم یکی از نویسنده‏گان روی خط اردو باشند. 
ان شالله به زودی فتو بلاگ اردو هم افتتاح خواهد شد و عکس‏های دیدنی خود را می‏توانید آن‏جا مشاهده کنید.!!!

مهدی بهرام- اردوی هشتاد و شش




  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  پنج شنبه 87/1/1ساعت  11:5 صبح  توسط  
      نظرات دیگران()

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    این فرم و این میدان
    اردوی از بلاگ تا پلاک 5
    آخرین وصایای قبل از اردو
    برنامه حرکت اردو
    حرفهای جالب شما در بخش توضیحات ثبت نام
    نشریه ی اردو
    پاسخ به برخی سوالات در مورد اردو
    خواب های طلایی در سرزمین جنوب (بلاگ تا پلاک4)
    یک درد دل ساده
    تغییر تاریخ اردو
    شاید بشود!
    از بلاگ تا پلاک 5
    یک تغییر جزئی
    تراوشات خلاق
    این فرم و این میدان
    [عناوین آرشیوشده]