ز عشقت سوختم اي جان کجايي
بماندم بي سر و سامان کجايي
نه جاني و نه غير از جان چه چيزي
نه در جان نه برون از جان کجايي
ز پيدايي خود پنهان بماندي
چنين پيدا چنين پنهان کجايي
هزاران درد دارم ليک بي تو
ندارد درد من درمان کجايي
چو تو حيران خود را دست گيري
ز پا افتادهام حيران کجايي
ز بس کز عشق تو در خون بگشتم
نه کفرم ماند و نه ايمان کجايي
بيا تا در غم خويشم ببيني
چو گويي در خم چوگان کجايي
ز شوق آفتاب طلعت تو
شدم چون ذره سرگردان کجايي
شد از طوفان چشمم غرقه کشتي
ندانم تا درين طوفان کجايي
سلام
به روزم با*مـصـاحـبـه بـا خـواهـر شـهـيـد امر به معروف و نهي از منکر غـلامـرضـا زوبـونـي*
منتظر نظرات ارزشمند شما هستم.
ياعلي مدد[گل]
منم ميخوام برم (اي بابا! چقدر آيکون داره اينجا! خلاصه که ناراحتم حسابي)
همسفراي پارسالتونو فراموش نکنيد (بازم ناراحت )
ما (من وداداشم) ثبت نام کرديم....مثل علي ذوقيا پولم ريختيم حساب....حالا يه سوال پيش اومده ما ايستگاه ازنا مي خواهيم سوار بشيم؟؟؟شما مطمئنا از تهران بکوب نميريد انديمشک....ازنا هم يه ايستگاهه سر راه....
سلام اميدوارم هر جا هستيد حالتان خوب باشد وبلاگ خوبي داريد اگر وقت کرديد از وبلاگ من هم بازديد کنيد(نظر يادتان نرود)
مدير وبلاگ جديدترين ها:سيد حسين امام